به گزارش خبرگزاری مهر، به همت بسیج اساتید پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با مشارکت پژوهشگران، محققان و اعضای هیأت علمی مؤسسات آموزشی و پژوهشی، همایش ملی «بحران کرونا و چالشهای فلسفهی سیاسی-اجتماعی غرب» روز سهشنبه، ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۹، بهصورت حضوری و مجازی در پژوهشگاه برگزار شد.
سخنران اول همایش فرهاد زیویار، عضو هیأت علمی پژوهشگاه و مسئول همایش، ضمن تبریک اعیاد ماه مبارک رجب به حاضرین در همایش خیرمقدم گفت و اظهار داشت: شیوع ویروس کرونا آثار متعددی بر زندگی بشر گذاشته است. اکنون که بیش از یکسال از این بلای عالمگیر میگذرد یک ایستگاه تاریخی و آزمونی بزرگ و پیچیده برای نسل حاضر و ستمدیده است. ظاهراً این آزمون پردامنه و طویلالمدت کمتر کسی یا چیزی را از قلم میاندازد. البته پرطمطراقها و دانهدرشتها سختتر از صافی آن عبور میکنند. همانطورکه پیشتر مطرح شد، وزن و حجم تمام «کرونا ویروسی» که عالم و آدم را تا به امروز به خود مبتلا کرده، آنقدر ناچیز است که بیشتر از چند گرم نیست امّا جمعیتی که به آن مبتلا شدند پس از یکسال از مرز صد میلیون نفر عبور کردهاند که از این میان دو تا سه درصد این آمار جان خودشان را از دست دادهاند.
وی ادامه داد: صرفنظر از نظام غیرعادلانه قدرت جهانی و فقدان عدالت در توزیع امکانات و تجهیزات پزشکی با توجه به تحریمهای ظالمانه، ابتلاء و تلفات مادی و غیرمادی این ویروس عجیب و غریب، امکانات و سازوکارهای اجتماعی دانه درشتها را بیشتر نشانه گرفته است و اگر چه تلفات انسانی آن برای همهی آحاد بشر تأثر برانگیز است امّا از حیث مقام و مرتبت با فقیر و فقرا کمتر دست به گریبان شده است. بهعبارتی هر کس بامش بیشتر و داعیه و سفرههایش رنگینتر و عریض و طویلتر، در اعلان جنگ کرونا زورآزمایی سختتری باید بکند کما اینکه مرتبت و نسبت تلفات و خسارات این ویروس، اروپا و امریکا را با فاصله از آسیا و آفریقا پیش انداخته است. اعداد و ارقام و رویاروییها و دوگانههای بهوجود آمده هم حکایت از این قضیه دارد: دوگانهی سلامت و اخلاق / دوگانهی سلامت، اقتصاد و معیشت / دوگانهی سلامت و کارآمدی در حکمرانی یا چالشهای بنیادی: سبک زندگی، امکانات و فضای کالبدی نهادهای عریض و طویل اقتصادی، رفاهی، آموزشی، ورزشی، تفریحی، چالشهای سیاست و متدهای متداول آن، چالشهای کارآمدی و ناکارآمدی تکنیک و تکنولوژی، چالشهای کارآمدی و ناکارآمدی و آسیبهای فضای مجازی با شمولیت گستردهی آن، همهی اینها این نکته را متبادر میکند که ایستگاه تاریخی کرونا نقطه عطفی در بنیاد و نهادمندی و سازههای سیاسی ـ اجتماعی قدرتمندترهای جهان معاصر بهشمار میآید و آزمون بیش از یکسال و طولانیمدت آن، به صورت قاعدهمند سفرهی اینها را بیشتر تهدید کرده است. توانایی مدیریتی، فلسفهی اجتماعی و نمایش اخلاق عمومی در نوع توجه به حقوق همگان در توزیع و امکان بهرهگیری از تجهیزات پزشکی وحتی منفعتگرایی در نگاه به سالمندان و افرادی که عواید چندانی برای جامعه ندارند به تعبیر مقام «معظم رهبری» شکست خورده قلمداد میگردد. و این در حالی است که بنیاد فکری و سازوکارهای نظام جمهوری اسلامی طوری طراحی شده است که تلاش و مقابله با این بلیه، نه تنها جهاد بهشمار میآید بلکه تفاوتی بین پیر و جوان قایل نمیشود و حتی اگر هم اولویتی قایل باشد ضعیفترها و پیرها رجحان پیدا میکنند و برای مرتبت جانباختگان این جبهه هم شهادت در نظر گرفته میشود.
زیویار، در پایان سخنانش شرح داد: این همایش ملی آثار و پژوهشهای خود را در همین راستا با محور نقد فلسفهی سیاسی ـ اجتماعی غرب، مناسبات اجتماعی، کارآمدی دولتها و نهادهای آن در مواجهه با این بحران برگزار کرده است. امیدواریم که گامی هر چند کوچک در این راه برداشته شده باشد.
یحیی فوزی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه و دبیر کمیته علمی همایش، سخنران بعدی مراسم بود که به ارائهی گزارشی از فعالیتها، نحوهی اجرا و محورهای همایش مزبور پرداخت و بیان کرد: ۴۰ اثر به این همایش ارسال شده بود که مورد داوری و ارزیابی قرار گرفتهاند.
وی در ادامه گفت: بحران کرونا که با اپیدمی ویروس کرونا جهان امروز را در برگرفته است پدیدهای چندلایه و چندوجهی است که برای فهم ابعاد و پیامدهای آن نیازمند شناخت این لایههای مختلف است تا بتوان شناخت درستی از آن بهدست آورد. اگر با رویکردی تحلیل لایهای، پدیدهی بحران کرونا را مورد بررسی قرار دهیم، میتوان این پدیده را پدیدهای هرمی تصور کرد که سطح بالا و قلهی آن ماهیتی بهداشتی و پزشکی دارد که علت آن یک ویروس جهشیافته یا جهش داده شده است که با سرعت در جهان در حال گسترش بوده و بخش مهمی از مردم جهان را از ترس مرگ به پناهگاه برده و زندگی روزمرهی مردم را دچار چالشهای جدی کرده است و هرروز جان تعدادی از افراد را میگیرد. در سطح و لایهی میانی و تحلیل بحران کرونا، شاهد ابعاد فراپزشکی همچون ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روانشناسی، فرهنگی و حقوقی هستیم که دراین رابطه میتوان به این موارد اشاره کرد: ابعاد اقتصادی بحران کرونا همچون کاهش رشد اقتصادی، گسترش فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی، تعطیلی کارگاههای تولید و خدماتی و… . ابعاد سیاسی بحران و چالشهای جدید سیاسی امنیتی و نظام اجرائی و تصمیمگیری درجوامع و نقش و میزان موفقیت مدلهای مختلف حکومتی در مهار بحران و حل مشکلات بهطوریکه برخی بحران کرونا را آزمونی برای شناسائی توانمندی اشکال و مدلهای مختلف حکومتی در بحران دانستهاند. همچنین در ابعاد اجتماعی گسترش شکاف طبقاتی و اجتماعی و در عرصهی فرهنگی و ابعاد دینی و مذهبی بحران که موجب تحول رویکردها به ماهیت شرور در ادیان و نوع مواجههی مناسب با آنها شده است. ابعاد روحی و روانی بحران نیز وجه دیگر آن است که از یکسو نقش عوامل روانی در شکلگیری و تقویت بحران و از سوی دیگر چگونگی حل بحرانهای روحی-روانی و راههای برون رفت از ناشی از بحران است. بههمین ترتیب باید به ابعاد حقوقی، مدیریتی و هنری و… اشاره کرد که هریک ابعاد گسترده و قابل مطالعهای دارند و درمجموع نشان میدهد، همانطور که در ظاهر و درسطح اول، نقش علوم پزشکی از اهمیت برخوردار است، در سطح دوم، نقش علوم انسانی بسیار پررنگ است و این سطح دوم پدیده، عمدتاً ماهیتی علوم انسانی و اجتماعی دارد.
فوزی در ادامه به لایهی سوم بحران کرونا اشاره کرد و ادامه داد: بحران کروناویروس، لایهی سومی نیز داردکه میتوان آن را بهچالش کشیدن تمدن غالب برجهان دانست و وجه تأثیرگذار تمدنی بحران کرونا را نشان میدهد. دراین عرصه گفتمانها و اسطورههای مسلط بر نظم موجود جهانی، زیر سؤال رفته و حفرهها وخلاءهای آن آشکار شده و گفتمان غالب درعرصهی تمدن بشری را به چالش کشیده است، بهعبارت دیگر بحران کرونا نشان داد که بسیاری از سختافزارها، نرمافزارها، نظامها و ساختارهای اجتماعی تمدنی موجود با اشکالات و ایرادات مختلفی در گذار بشر امروز از بحران مواجهند. این ساختارها و نظامهای جدید که عمدتاً محصول غلبهی تمدن غربی برجهان امروز از طریق پروژه یا پروسهی جهانیشدن است و نوع نظامهای سیاسی اجتماعی و سبک زندگی یکسانی درجهان را با تأثیرپذیری از تجربهی غرب توصیه میکرد که منجر به آن شد تا آسیبپذیری جوامع درخصوص بحران به یکدیگر شباهت زیادی پیدا کند. بحران کرونا گفتمان نئولیبرالیستی و مدرنیستی در غرب و حتی گفتمان شبه مدرنیستی در بخشی از جوامع درحال توسعه که بر اسطورههایی همچون دولت حداقلی، فردگرائی و آزادی اقتصادی سودمحور، بهحاشیه راندن عدالت اجتماعی و تأکید بر داروینیسم اجتماعی و نوعی سبک زندگی مبتنی براین اسطورهها بنا شدهاند را بهشدت به چالش کشید و توانایی آنها در کاهش و رفع رنج بشر در دوران بحران را با سؤالات جدی مواجه ساخت.
فوزی در توضیح این بحث به یک مثال اشاره کرد و گفت: بحران کرونا نشان داد که کارآمدی نظامهای سیاسی در مواجهه با بحران تنها تحت تأثیر کوچکبودن یا دخالت حداقلی یا دموکراتیک بودن صوری مورد تأکید در کشورهای شبهمدرن و حتی برخی دموکراسیهای غربی نیست، بلکه کیفیت دموکراسی و نوع ارتباط دولت و ملت و میزان کاهش شکاف بین دولت- ملتها و مشروعیت مردمی دولتها موجب همکاری گستردهتر مردم با دولتها و کارآمدی بیشتر آنها در مواجهه با بحران شده است. این امر ضرورت بازنگری در الگوهای سیاسی معطوف به کارآمدی و معطوف به ویژگیهای جوامع مختلف را مورد تأکید قرار میدهد. همچنین بحران کرونا نشان داد که اگر نظام اداری و اجتماعی، تقسیم کار و شکل محلیتری داشته باشد، موفق تر است. بحران کرونا نشان داده اگر الگوهای شهرنشینی و معماری متناسب با هویت، فرهنگ و نیازهای جوامع مختلف باشد و اگر تراکم اینچنینی با الگوبرداری ناقص از معماری جوامع دیگر در شهرها نبود و فضای زیست مناسبتری را شاهد بودیم و اگر شهرها از معماری مناسبتری برخوردار بودند، آیا یک بیماری میتوانست اینچنین تبدیل به یک بحران شود یا ماندن در منازل کوچک و آپارتمانها اینقدر زجرآور میشد؟ اگر نظام اقتصادی عادلانهتری وجود داشت و شکاف فقیر و غنی به اندازهی وضعیت کنونی نبود، آیا بیماری تبدیل به یک بحران برای جوامع میشد؟ اگر دین و توسعه روابط تعریفشدهتر مبتنی بر نیازهای واقعی انسان، به هر دو را در تمدن مدرن داشتند؛ آیا افراط و تفریطهای کنونی در مواجهه با بحران بین دینداران در جوامع وجود داشت که برخی آنرا آخرالزمان بدانند و برخی آن را علامتی بر پایان نقش دین در جهان قلمداد کنند؟ همچنین اگر تعریف مناسبی از معناداری و نوع مواجهه با مرگ و شیوههای عمیقی از اصلاح روحی و روانی بشر شکل گرفته بود، آیا چنین اضطرابی را در جوامع بشری درمواجهه با آن شاهدبودیم و اگر اخلاق اجتماعی از بنیادهای لازم وعمیق برخوردار بود آیا شاهد داروینیسم اجتماعی و طبقهبندی انسانها براساس سن، رنگ و جنس در حمایتهای لازم برای مقابله با کرونا درمورد آنها دربرخی جوامع مدرن بودیم؟براین اساس این مباحث بیان میکند که سطح عمیقتر تأثیرگذاری بحران کرونا را باید در زیر سؤال رفتن تقلید کورکورانه یا ناقص از نظامات اجتماعی اقتصادی و سیاسی و سبک زیست و زندگی متأثر از نظام تمدنی مسلط غربی و درحال گسترش درجهان امروز که توسط الگوهای توسعه در جوامع امروزین شکل گرفته، باید جستوجو کرد.
فوزی تأکید کرد: با توجه به این سه سطح از بحران یعنی سطح بهداشتی، سطح انسانی و اجتماعی، سطح تمدنی و سبک زندگی، برای برونرفت از آن نیز نیازمند فهم مناسب از این سه سطح و نوع ارتباط سطوح مختلف باهم هستیم تا بتوان چشمانداز مناسبی از پیامدهای آیندهی آنرا مطرح ساخت. اما بهصورت اجمال میتوان در خصوص پیامدهای آینده این بحران توجه داشت؛ این بحران در سطح اول و لایهی رویین، بحرانی پزشکی است درواقع بحران خارقالعاده و خارج از تصور بشر نیست، بلکه ویروسی است که بشر آن را به خوبی میشناسد و مراکز مختلف ویروسشناسی در جهان بر روی خانوادهی آن مطالعات گستردهای انجام دادهاند و احتمالا ً در چارچوب روششناسیهای موجود بهعلل شکلگیری آن پیخواهند برد و دارو و واکسنی برای آن تهیه خواهند کرد و این ویروس سرکش بالاخره مهار خواهند شد، اما با حل و کاهش بحران درسطح اول، این بحران مرتفع نخواهد شد، بلکه سطح دوم این بحران، که ماهیتی اقتصادی-اجتماعی دارد، با شدت زیادی در سالهای آینده تداوم خواهند داشت و منجر به تغییرات مهمی خواهند شد. گسترش رکود اقتصادی در جهان و تشدید شکاف فقیر و غنی، تشدید بحران بدهیها، جوامع را بهسمت چالشها و شکافهای اجتماعی-اقتصادی مهمی سوق خواهند داد بهطوریکه نیازمند تغییر در رویکردهای گذشته برای کاهش بحران خواهند بود و اقتصادها درونگراتر خواهد شد. در عرصهی سیاسی دولتها بهسمت نوعی ملیگرائی معطوف به ارتقاء کارآمدی دولتها در مواجهه با بحران در چارچوب مرزهای سرزمینی به پیش خواهد رفت. جوامع دولتها، سرمایهگذاریهای بیشتری در عرصهی رفاه اجتماعی و بهداشت و پژوهشهای بنیادیتر در خصوص مسائل بیولوژیک بهعنوان یک تهدید امنیتی-سیاسی انجام خواهند داد. زیرساختهای الکترونیک در جوامع تقویت و اسطورههای دولت حداقلی با تردیدهای جدی مواجه خواهد شد و در کوتاهمدت نوعی منطقهگرائی بر جهانیگرائی اولویت خواهد یافت و در عرصههای فرهنگی-دینی بهخاطر مواجههی جدیتر بشر با مرگ و ترس؛ «مرگ» رویکرهای جدیدی نسبت به دین و معنویت در زندگی پیدا خواهد کرد و رویکردهای جدیدی به رابطهی دین، اخلاق و معنویت در تمدن جدید شکل خواهد گرفت. اسطورههای دین زدا در تمدن مدرن کمرنگتر خواهند شد.
وی در پایان سخنانش با اشاره به محورهای بحران کرونا در سطح سوم یعنی سطح تمدنی یادآور شد: کرونا در سطح سوم، تأثیرات عمیقتری دارد و تردیدهای جدیدی را حداقل در سطح متفکران و ایدهپردازان درعرصهی جهانی مطرح خواهد کرد. نقد الگوهای یکسان انگار غربی از توسعه در جوامع و نقد وضعیت الگوی تمدنی حاکم برجهان را تشدید کرده و الگوهای توسعه، شکل بومیتر، تاریخمندتر و بافتمندتری به خود خواهند گرفت. این روند میتواند الگوهای موجود توسعهی اقتصادی و اجتماعی متأثر از تقلید و پیروی از مؤلفههای مسلط برتمدن غربی را با سرعت بیشتری متحول کرده و توجه بیشتر به ابعاد انسانی توسعه مورد توجه قرار گیرد. توجه به الگوهای جدید مدیریتی و سیاسی و حکمرانی معطوف به بوم زیستکشورها بهمنظور تصمیمگیریهای کارآمدتر و الگوهای اجرائی و مدیریتی در عرصهی بحران، شتاب بیشتری خواهد گرفت. همچنین الگوهای موجود شهرسازی و معماری و ارتباطاتجمعی و جهانیشدن مورد نقادی قرارخواهد گرفت . درمجموع این تحولات میتواند در صورت اندیشهورزی و استفادهی مناسب اندیشمندان، رهبران و سیاستگذاران، زمینهساز نوعی تغییر پارادایم در الگوهای توسعهی ملی که بستر الگوهای توسعهی مناسبتر برای زیست بشر و طبیعیتر با نیازهای واقعی جوامع و در نهایت تغییر در سختافزار و نرمافزار تمدن مسلط یا درحال تسلط معاصر و زمینه برای تقویت و احیاء تمدنهای منطقهای را در افقی میان مدت و دراز مدت فراهم آورد.
سخنران سوم همایش حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با اشاره به در پیشبودن مبعث نبی اکرم (ص) برگزاری این همایش گرانارج را به فال نیک گرفت و سخنان خود را با قرائت «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا» آغاز کرد و گفت: بعثت، جویبار زلال برانگیختگی است که برکات آن همواره جاری خواهد بود و دائماً ما را دعوت میکند که از درون برانگیخته شویم و مراقب باشیم تا در مسیر الله، لحظهای غافل نمانیم.
قبادی ادامه داد: برای همهی ملت ایران، بهویژه میهمانان گرامی این همایش از بارگاه الهی آرزوی سلامت و صحت دارم. برگزاری این محفل علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بهنحو مضاعف، مایهی خرسندی و مسرّت است و حکایت از رویکرد علمی و پژوهشی نهاد بسیج استادان این پژوهشگاه دارد. از این روی جای دارد که از دکتر زیویار و همکاران محترمشان بهویژه دبیر علمی همایش، دکتر فوزی در برگزاری این همایش سپاسگزاری و ضمن عرض خیرمقدم به دکتر زارعی، رئیس بسیج استادان کشور و دکتر دارا، رئیس بسیج استادان تهران از رویکرد و علاقهمندی علمی آنان قدردانی کنم.
وی افزود: خدای را شاکریم در سالی که از سوی مقام معظم رهبری، سال جهش تولید نامگذاری شده، پژوهشگاه، به لطف الهی موفق شد با تقویت رویکرد کاربردی و خروجیمحور و محصولمدار تعداد طرحهای تقاضامحور را قریب به هفتاد پروژه و طرح با نزدیک به بیست میلیارد ریال اعتبار برساند. اکنون بسیج استادان پژوهشگاه هم با ایمان به اثربخشی علوم انسانی در ابعاد گوناگون اجتماعی- فرهنگی به این اقدام شایسته دست یازیده است که مقوّم رویکرد کاربردی در برنامهی توسعهی راهبردی پژوهشگاه به شمار میآید. خداوند سبحان را سپاسگزاریم که درمجموع پژوهشگاه از حیث افقگشایی توانمندیهای علوم انسانی در تخفیف آلام اجتماعی ناشی از کرونا تاکنون چهار جلد کتاب بیش از صد مقاله و دهها پویش اجتماعی در فضای مجازی و بیش از پنج پنل تخصصی حول محور کرونا برگزار کرده است که نشست امروز نیز میتواند بر این کارنامه وزین بیفزاید.
قبادی ادامه داد: راهبرد اصلی پژوهشگاه در ورود به مقوله ابعاد اجتماعی- فرهنگی کرونا افزایش امیدآفرینی و ارتقای سطح تابآوری عمومی ملت شریف ایران در دوران تحریم ظالمانهی استکبار جهانی بوده است. در عینحال، پژوهشهای علوم انسانی نشان میدهد؛ بخش قابل توجهی از منشاء درمانهای کرونا را باید در داخل جست، در دل فرهنگ مودّت و مدارای اسلامی- ایرانی، همدلی عمومی و مسئلهشناسی دقیق بومی که میتوان دردها و رنجهای ناشی از این بلیه فراگیر را کاهش دهد. بازخوردهای نهادهای گوناگون، اعم از حوزهی سلامت و دستگاههای اجرایی در استقبال از این اقدامات در فضای مجازی و غیره نشان از اثربخشی رویکرد خروجیمحوری و محصولمحوری در پژوهشهای علوم انسانی پژوهشگاه بوده است. اقدام به راهاندازی پرتال ویژهی ابعاد علوم انسانی و اجتماعی در پژوهشگاه بهمثابه نهاینهسازی و رسیدن به مرجعیت در این حوزه است.
در عین حال بررسیها نشان میدهد کرونا به کشف نارساییهای جدید در نظام اندیشگان مسلط در غرب نیز منجر شده است، از جمله:
۱- قربانیشدن عملی سلامت عمومی تحت حاکمیت سرمایهداری محض
۲- فردگرایی افراطی، خودگرایی و به محاق رفتن جنبهی اجتماعی در سلامت عمومی
۳- نابسندهبودن مداخلات علمی-تکنیکی صرف برای تدبیر همهگیری ویروس کرونا
۴- آسیبپذیر بودن نهادهای بینالمللی همچون سازمان جهانی بهداشت در مواجهه با هژمونی نظام سلطهی سرمایهداری
۵- بهکار گرفته نشدن آراء اصحاب علوم انسانی در طراحی تدابیر مهار همهگیری- عدم حضور اصحاب علوم انسانی در اکثر ستادهای کرونا در بیشتر نقاط جهان.
۶- کم بهرهگیری از متفکران علوم انسانی و ظهور دیوانسالارانه (بوروکراتیک) و فنسالارانه (تکنوکراتیک) بدون توجه به زمینه و زمانه و مؤلفههای فرهنگی-اجتماعی – سیاسی و اقتصادی
امید است با انتشار بهموقع نتایج این همایش گرانسنگ، گفتمان اثربخش بودن علوم انسانی بیش از پیش تقویت شود.
مجتبی زارعی، رئیس بسیج اساتید کشور، بهعنوان سخنران بعدی این همایش، ضمن تشکر از دستاندرکاران این همایش، بااشاره به مطالعات انجامشدهی آسیبشناختی و روانشناختی شیوع ویروس کرونا، فروپاشی تمدن معاصر را در دنبالهی شیوع ویروس، یادآور شد و محورهای بحثش را مطرح کرد. وی در محور اول سخنانش گفت: با آمدن کرونا نظریهی خدامحوری علم به چالش کشیده شد و ابهت علم از میان رفته و علم به کار بشر امروز نیامده است. محور دوم، مسیر توسعه، خطی بههم ریخته است که همهی کشورها و جوامع، مسیر مشخصشدهی توسعه را طی نمیکنند. محور سوم، تغییر گرایش از فردگرایی به خود محوری است. کانون فلسفهی غرب، انسان بود که به ناآگاه پس از شیوع این ویروس، تغییر پیدا کرد. محور چهارم، این بود که پایان تاریخ را اعلام کرده بودند! اما دیگر امکان تولید آن اَبرانسان وجود ندارد. غرب، از موفقیتهای شرق در مواجهه با کرونا سخنی به میان نمیآورد. محور پنجم، به برساختهی شرق اشاره دارد. وقتی از خلقوخوی شرقیها و بهویژه ایرانیان صحبت میکردند، به خلقیات مذموم آنان اشاره میکردند ولیای کاش! از رفتار مهربانانه و کمکهای مؤمنانهی آنان در مواجهه با کرونا، گزارش منتشر میکردند. درصورتیکه وضع غرب در این دوران بدتر از قبل شده بود. محور ششم، اینکه در اوج جهانیشدن، محلیشدن اتفاق افتاده است. حتی اتحادیهی اروپا در شرایط کنونی برای خود کشورهای اروپایی عضو اتحادیه نیز، سودمند و مفید نبود. محور آخر، فکر برای بهزیستی انسان امروز هست و وضعیت بشر به جایی نمیرسد، مگر اینکه برای بهزیستی و سعادت او فکر و چارهای اندیشیده شود. همهی این موارد بهواسطهی شیوع ویروس کرونا به ما یادآوری شده است.
موسی نجفی، عضو هیأت علمی و رئیس پژوهشکدهی سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی پژوهشگاه، عنوان سخنرانی خود را «کرونا و چالش در نظم نوین لیبرال دموکراسی در افق پایان تاریخ و طلیعهی مجدد موعودگرایی» ارائه کرد و گفت: ویروس کرونا ضعفهای ما را بهرخ کشیده و نشان داده که شر مطلق نیست و شر نسبی است. ویروس کرونا هم با ما و هم با غرب نسبت خاص خودش را دارد، البته بحران غرب عمیق بوده و به بحران تمدنی مبدل شده است که کرونا هم این بحران را آشکارتر کرده است.
نجفی تأکید کرد: با بروز دوباره چهرهی «هابزی» غرب یعنی اینکه انسان گرگ انسان است؛ بهخوبی میتوان نوعی اقتدار مدنی را در محدویتهای آزادی شاهد بود و این نقد و شکست «نظریهی پایان تاریخ» است. «جان لاک» روی چهرهی انسان غربی هابز یک لایه آزادی کشیده بود که حالا با شیوع ویروس کرونا، انسان غربی از پشت نقاب آزادی لاکی، خارج شده و چهرهی هابزی خود را نشان داده است. اینجاست که پایان ایدهی لیبرال دموکراسی نمایان شده است. صیانت ذات و صیانت جان، خط قرمز غرب بوده و در شرایط کنونی از آزادی هم مهمتر شده است. صحنههای خشنی که از وضعیت کشورهای غربی نشان داده میشود، چهرهی انسان مورد تعریف هابز را به نمایش گذاشته است. در ایران نیز مشکلات و مسائلی داریم، ولی شبکههای معاند و بیگانه از آنها بحران میسازند. این که انسان توهم خداپنداری داشته در آینهی کرونا شکست خورده و بشر متوجه میشود که واقعیت او در هستی عبودیت است. نظم نوین غرب فروپاشیده شده و اشتباه انسانمحوری بودن غرب به اثبات رسیده است. پس، انسان در پناه حضرت حق و با بندگی خدا، به جایگاه خودش باید برگردد.
سخنران آخر نوبت صبح این همایش؛ حجهالاسلاموالمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، بود که به پیامدهای مختلف کرونا در نظام سیاسی لیبرال دموکراسی اشاره کرد و گفت: هنگامی که کرونا فراگیر شد، با دو تجربه روبهرو بودیم؛ یکی از اینها آن است که غرب مطرح میکند و یکی آنچه در چین وجود دارد و گفتند این دو تجربه ممکن است پیامدهای سیاسی نیز داشته باشد. لذا مدل غربی و چینی را دیدیم و نحوهی مواجههی دو نظام سیاسی را مشاهده کردیم. یکی لیبرال دموکراسی غربی است که در کانون آن آمریکاست و دیگری نیز برای چین است که میراث بخشی از نظام شرق است که با یک مدیریت سامانیافته، با این بیماری برخورد کرد.
بهنظر میرسد که تجربهی ایران به عنوان یک مدل سوم، قابل تأمل است و بنده این تجربه را در چند محور میتوانم تقسیم کنم و میخواهم از موضع مواجهه با دین و دینداری مسئله را طرح کنم؛ انقلاب اسلامی، نمایندهی حیات فرهنگی جهان اسلام مطرح شده و این پدیده با انقلاب اسلامی ایران و با دین و دینداری ما مربوط است. اما در روزهای ابتدایی شیوع کرونا، برخی از دوستان مقالاتی را نوشتند و احساس خطر میکردند از اینکه کرونا به گونهای دینداری و مناسک دینی را که هویت اجتماعی دارد، در معرض آسیب قرار دهد، چون این مناسک را نمیتوان برگزار کرد و بهاین ترتیب هویت اجتماعی آسیب میبیند.
پارسانیا ادامه داد: نشستی در حوزهی علمیه برگزار شد و نسبت به این مسئله احساس خطر کردند و مقاله هم نوشتند و خیلیها حساس شدند که چه اثری میگذارد. این نظریه داده شد، اما تجربهی یکسال گذشته نشان داد که برخلاف اینکه مساجد و مناسک اجتماعی در حیطهی سنتی با چالش مواجه شدند، اما مناسک اجتماعی جدیدی بهوجود آمد و کرونا عرصهی جدیدی از حیات دینداری را بروز داد. چنانکه چند دهه پس از جبهه نیز از برکات نهادهای آن زمان بهره بردیم، کرونا نیز توانست عرصههای جدید و نوعی مناسبات اجتماعی جدید مانند حوادث اجتماعی دیگری نظیر سیل و ... بهوجود آورد که فرصت جدیدی بود و حرکتهای اجتماعی با هویت دینی را بهوجود آورد. ما در این یکسال، چند مقطع داشتیم؛ تجربهی اول، همین تجربهای است که شور مردم و فعالیت مردم را در حالتی که یک بهتزدگی اجتماعی گرفته بود، به حرکتهایی سوق داد، هرچند که نسبت به مناسک احساس خطر میشد. از طرفی هم نتوانستیم اقبال مردم که میتوانست در چارچوب مناسک دینی معنادار شود را هدایت کنیم. مراکز محلهای که کانون فرماندهی کرونا باشند، میتوانست از شور مردم استفاده کند، اما ستادی که برای این مسئله شکل گرفت، برنامهای برای این بخش نداشت تا اینکه به محرم رسیدیم. پیشبینی میشد آسیبها جدی شود و در تحقیقی که انجام شد، هیئات سه دسته شدند؛ بخشی از آنها که جنبههای نواندیشانه داشتند، در مواجهه با کرونا، تعطیل شدند و در تعدادی از شهرها این اتفاق افتاد و برخی گفتند که تعطیل میکنند و هزینهی این مناسک را به خدمات بهداشتی اختصاص میدهند.بخش دیگری از اینها در یک فضای سنتی، نوعاً با دستورالعملها مخالفت کردند و اهل رعایت نبودند و میگفتند که کرونا داخل مجالس عزاداری نمیشود! اما بخش دیگری که بخش اعظم جامعه بود، کسانی بودند که با نوعی رعایت بهسوی نوآوریهایی رفتند و شکلهای جالبی را ایجاد کردند. اگر تا قبل از آن مردم به سراغ خطیب میرفتند، این معادله جابهجا شد و فضاهای آزاد شکل گرفت و شکلهای جدیدی بهوجود آمد و هیأتهایی که با ابداع وارد شدند، مورد استقبال قرار گرفتند و در حاشیه این هیئات، خدمات عمومی و اجتماعی از این سنخ نیز فعال شدند. خدماتی که از ناحیهی این هیئات جمع میشد نیز به مراتب بیشتر از آن کمکهایی بود که در هیئتهای نوع اول انجام میشد.
پارسانیا در خاتمهی سخنانش تصریح کرد: در مقطع سوم که پس از عاشورا بود، این حرکتی که خلاقیت مردم و مذهب را داشت، به خدمت گرفته نشد و مدیریت نداشت که در اتفاقهای اجتماعی ساماندهی شود و در این مقطع، شاهد پیک بزرگی هستیم که پیش آمد و این مسئله موجب بازگشتی بهسوی وارد کردن فرهنگ دینی رفتند و طرح شهید سلیمانی را بهوجود آوردند و مشارکت، مجدداً سامان پیدا کرد. این چند مقطع و مدل و سطوح همکاری است که بین فرهنگ دینی و ساماندهیها به این مسئله شکل گرفت. علاوه بر این، حضور بسیج نیز مجدداً شکل گرفت و ارتباط بسیج با مساجد را برای مقابله با کرونا فعال کرد و فعالیتی که بسیج داشت، حتی در محرم نیز مؤثر بود. اینها سرویس دادن به هیئات را در فعالیتهای خود قرار دادند.