کاردینال «میخائیل ابرص» گفت: ملتهای شرقی باید به اتحادی محکم دست یابیم و بر تفرقه و تحقیر غلبه کنیم، در غیر این صورت با پیشرفت جهان، پسرفت خواهیم کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، پنجمین نشست تخصصی فکری وبیناری کرونا با عنوان «کرونا، چالشهای هویت انسانی» (رویکردی فکری درباره آثار مادی و معنوی اپیدمی کرونا بر وجدان اخلاقی و هویت انسان) جمعه، ۲۶ اردیبهشتماه، از طریق zoom meeting توسط رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بیروت برگزار شد و در آن سخنرانانی از کشورهای عربی و اسلامی به ایراد سخن پرداختند. کاردینال «میخائیل ابرص»، سراسقف مسیحیان روم کاتولیک صور لبنان در پنجمین وبینار تخصصی کرونا با موضوع «جهانیسازی و تأثیرات آن بر هویت انسانی به عنوان یک نمونه» به سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی وی به شرح زیر است: به نام خدای واحد اولاً مایلم از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در لبنان سپاسگزاری کنم و به دکتر علی قصیر به خاطر انتخاب این موضوع جالب یعنی «کرونا: مناقشاتی پیرامون هویت انسانی» تبریک بگویم. این موضوع از جمله موضوعات روز و برای آینده جهان و به ویژه لبنان بسیار مهم است. از اینکه مرا دعوت کردید، سپاسگزارم و به شرکتکنندگان در این گردهمایی خوشامد میگویم. اول از همه میخواهم بگویم که این بیماری همهگیر بدخیم کرونا که تقریباً همه جهان را مورد حمله قرار داده است تاکنون بیش از چهار میلیون نفر را مبتلا کرده، بیش از ۳۰۰ هزار نفر را از بین برده، کل دنیا را آشفته کرده و درباره جهانیسازی و هویت انسانی، مسائل مهمی را برای ما آشکار کرده است. محورهای مهم موضوع موضوع «جهانیسازی و تأثیر آن بر هویت بشر: کرونا به عنوان یک نمونه» دارای سه محور است: اولین محور در مورد جهانیسازی به خودی خود است. مورد دوم درباره ارتباط جهانیسازی با هویت انسانی است. در محور سوم جهانیسازی را با توجه به بیماری همهگیر کرونا به عنوان نمونهای برای این رابطه بررسی میکنیم. ما با وجود سن و سال خود در کنار نسل جدید هستیم و با وجود تأثیر مستقیمی که بر هویت شخصی و ملی ما دارد با تحولاتی که در کل جهان اتفاق افتاده است؛ همراه هستیم. مفهوم جهانیسازی این است که تمام کسانی که مایل هستند بدانند در جهان چه میگذرد از طریق ماهواره و رسانههای الکترونیکی مدرن به اخبار دسترسی دارند. این جهانیسازی دو جنبه دارد: جنبه مثبت؛ اگر بدانیم چگونه از آن استفاده کنیم و از آن بهره ببریم و جنبه منفی دارد؛ اگر اجازه دهیم که بر ما سلطه پیدا کند. اطلاع از تحولات جهانی ما در حال جهانی شدن هستیم و همه را تشویق میکنیم تا از حصار محدود خود بیرون بیایند. ما باید خودمان را به عنوان یک دولت، عالم دینی، سیاستمدار، اقتصاددان، روشنفکر، به عنوان یک خانواده و به عنوان افراد ثابت کنیم. در این دوره از زمان ما باید مسائل جهانی را دنبال کنیم. لزوم همگرایی جهانی در دوران پساکرونا / ایران؛ الگوی حفظ هویت از جمله آنها جنگهایی است که در چندین کشور در شرق و آفریقا و آمریکای جنوبی وجود دارد و بیماری همهگیر اخیر که در همه جا گسترش مییابد و همه ما را تهدید میکند و نیز وضعیت نفت در جهان و مسائل مربوط به انرژی، محیط زیست و حفظ آن، اقتصاد و وخامت آن در این روزهای دشوار (مانند بیکاری، فرصتهای شغلی، اتحادیهها، اعتراضات و مطالبات …) و سایر مباحث اجتماعی مانند احترام به زنان، خشونت خانگی، فرصتهای شغلی، بازاریابی محصول و سایر مسائل در کل جهان. لزوم همگرایی جهانی چه کسی مایل به پیشرفت و همگام شدن با زمانه نیست؟ تمام دنیا در حال جمع شدن برای تبدیل شدن به نیرویی قویتر هستند. همه میدانیم که یک شاخه کوچک به تنهایی شکسته میشود، اما یک دسته از چوبهای باریک، سختتر و محکمتر باقی میماند. بزرگترین نشانه، ظهور نهادهای بینالمللی و جهانی از اواسط قرن گذشته است. کشورهای اروپایی شروع به یکپارچه شدن کردند و ایده شنگن را به وجود آوردند که در برابر آمریکا و چین قویتر ایستادگی کنند و ارزهای مشترک خود از جمله یورو را برای مقابله با دلار و ین چینی ایجاد کردند. تمام کشورهای دنیا به دنبال تقویت و تثبیت وجود خود در جهان هستند و این چیزی است که امروز باید از آن پیروی کنیم و به عنوان ملتهای شرقی به اتحادی محکم دست پیدا کنیم و مانند آنها از رسانههای اجتماعی الکترونیکی مدرن برای همگامی با تحولات و حمایتهای متقابل و برادری بهرهمند شویم و بر تفرقه و تحقیر غلبه کنیم اینگونه پذیرای دیگران میشویم و در همه زمینهها با پیشرفت جهانی همگام میشویم. این وظیفه ماست، در غیر این صورت با پیشرفت جهان، پسرفت خواهیم کرد. اما دومین محور اینکه در عین حال باید از مسیر گسترده و آسانی که غرب به ما تحمیل میکند، اجتناب کنیم. ما به تنهایی نمیتوانیم بر خلاف مسیر رودخانه شنا کنیم. همچنین باید مراقب و آگاه باشیم تا در گرداب آنها نیفتیم که میخواهند ما را با تقلید کورکورانه در آن گرداب بیندازند. آنها به ما میگویند: فکر نکنید ما به جای شما فکر میکنیم؛ تصمیم نگیرید ما به جای شما تصمیم میگیریم؛ انتخاب نکنید، ما به جای شما انتخاب میکنیم … و غیره. در اینجا میخواهم از تجربه اندک خود بگویم که مردم ایران با جهانیسازی و توسعه سازگار هستند زیرا این قوم آریایی، ساختاری قوی و منسجم دارد. ایران، فرهنگ، علم، پزشکی و تحقیقات را توسعه داده و دانش ساخت ماهواره را به دست آورده و در زمینه هستهای نیز پیشرفتهای بزرگی کرده است … اما در عین حال ارزشهای دینی و اجتماعی مردم خود را نیز حفظ کرده است: تحت تأثیر چیزی به نام «غرب» نبوده و همواره از مظلوم دفاع کرده، مفهوم خانواده و انسجام اعضای آن و احترام متقابل بین زن و شوهر و احترام به بزرگترها به عنوان یک ارزش خانوادگی را حفظ کرده است. در هر جشن بزرگی، پدر بزرگها در صدر مجلس هستند و خانواده به آنها اهمیت میدهند، هر چقدر هم وضعیت آنها بد باشد او را به خانه سالمندان نمیبرند و او به نوبه خود به فرزندان و نوههایش تاریخچه کشور خود را میآموزد و برای آنها شاهنامه میخواند. (لازم به ذکر است که من به همراه دکتر آنی طوروسیان قصد داریم کتابی در مورد شاهنامه بنویسیم). علاوه بر این در ایران، آنها هنوز هم نوروز و شب یلدا را جشن میگیرند. آنها به فرزندان خود شعر میآموزند که این یکی از مواردی است که ما در حال از دست دادن آن هستیم... بنابراین، آگاهی، احتیاط و حفظ هویت و حریم شخصی ما، مانند ایران ضروری است و همه میدانند که شرق با غرب بسیار متفاوت است: ما تاریخ، میراث، دستاوردها، سنتها و فرهنگ خاص و ریشهدار خود را از قرنها پیش از تاریخ داریم. ما باید از آنها پیروی کنیم. البته در مقابل، موارد دیگری هم وجود دارد. موارد منفی بسیاری وجود دارد که جهانیسازی به ما تحمیل کرده و بر هویت ما تأثیر گذاشته و میگذارد. ویژگیهای مثبت فرهنگ لبنان در مورد لبنان، معتقدم که ما نسبت به غرب دارای خود کمبینی هستیم. معتقدیم که غرب از ما بهتر و پیشرفتهتر است؛ این یک واقعیت است. آزادی که مردم لبنان از آن برخوردارند، از جمله دلایلی است که دلبستگی ما را به هر آنچه از غرب میآید، تسهیل کرده و وسایل ارتباطی جدید، پیوند بین ما و جهان را مستحکمتر کرده است. ما نیز یک تاریخ باستانی داریم که قدمت آن به هزاران سال قبل از میلاد باز میگردد؛ این همان چیزی است که غرب در تلاش است تا آن را نادیده بگیرد، از بین ببرد و نابود کند (از طریق داعش و دیگران). ما تمدن، فرهنگ و آداب و رسوم گسترده و ممتاز و عادات اجتماعی ویژهای داریم که تأثیرگذار و همچنان مهم است: مانند همزیستی، روحیه همبستگی (کمک)، زندگی خانوادگی، صداقت و … (همچنین در مقایسه با سایر نقاط جهان موارد منفی داریم مانند وضعیت زنان در خانواده، فساد در جامعه و اقتصاد و… که باید آنها را اصلاح کنیم). تفرقهافکنی، سیاست دشمنان به عنوان مثال در ایران بسیاری از کلیساها و تمدنهای غیر اسلامی وجود دارد که دولت همچنان از آنها حفاظت میکند و آنها در امنیت در ایران اسلامی زندگی میکنند. در لبنان که از سایر کشورهای عربی متمایز است، ۱۷ فرقه وجود دارند که در کنار هم با عشق و برادری زندگی میکنند. با این حال، سیاستهای بیگانگان نقش خود را در ایجاد حساسیت مذهبی ایفا کرد و دیگران را به عنوان دشمن نشان داد و نزاعهای فرقهای را که ما قبلاً نمیشناختیم برانگیخت؛ بنابراین جنگ و نزاعهای شدید و بسیار بدی را برانگیخت تا ما را دچار تفرقه کند؛ ما را تکه تکه کند و دشمنی بین ما به وجود آورد. شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» مشهور است. امیدوارم که جنگ داخلی به ما درسهایی آموخته باشد؛ به نظر میرسد که نسل جدید، فرقهگرایی را رد میکند. دین، انسانها را متحد میکند اما سیاست، تفرقه ایجاد میکند. غرب که دین را نفی میکند، به الحاد و نابودی ارزشهای دینی که اساساً ارزشهای انسانی هستند، رسیده است. در بین آنها ازدواج با همجنس رواج یافته، از همکاری و دلسوزی برای یکدیگر غافل شدند و فردیت، انزواگرایی، خودخواهی و خودمحوری رواج یافته است. آنها میخواهند ما مانند آنها بدون ارزشهای اجتماعی، معنوی و مذهبی باشیم … به عنوان مثال در غرب یک فرد چندین سال در یک ساختمان زندگی میکند اما همسایه خود را نمیشناسد. رفت و آمدهای خانوادگی و اجتماعی تقریباً از بین رفته است. یکی از نشانههای این گسست اجتماعی این است که آنها بزرگترها را از دستگاه تنفس مصنوعی محروم میکنند و ترجیح میدهند از آن برای جوانان استفاده کنند. در آنجا ترجیح منافع به یک قانون طلایی تبدیل شده است. لزوم توجه به هویت بومی چرا انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شد؟ زیرا از دست رفتن تمام ویژگیهای خاص و هویتساز خود را که از سایر کشورهای اروپایی متمایز بود، احساس کرد. ما در شرق با از دست دادن هویت خود شروع به تأثیرپذیری از جهانی شدن کردهایم (مثلاً شب و در هنگام گرد هم آمدن اعضای خانواده، همه سرگرم تلفن همراه هستند و از یکدیگر غافل میشوند). حتی به واسطه وابستگی ما به کسب اطلاعات سریع و آسان از برنامههای الکترونیکی مدرن مانند گوگل و غیره (حتی در عملیات ریاضی ساده و …) هوش ما نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. دیگر جایی برای کنجکاوی و خلاقیت شخصی باقی نمانده است. با جهانی شدن، هویت ما از بین رفت؛ ما در دنیایی غیر از دنیای خاص خود زندگی میکنیم، ما از پیشرفت هنری، علمی، فنی، فرهنگی و تمدنی که در غرب میبینیم (که واقعیت دارد) قدردانی میکنیم، اما نباید از میراث، سنتها و ارزشهای خود بیزار باشیم و از آنها چنان غافل شویم که گویی همه آنها اشتباه هستند. سیاستهای بیگانگان برای بدتر شدن اوضاع اجتماعی، سیاسی فرهنگی، اقتصادی، معنوی و مذهبی به وجود آمد. مطمئناً با جهانی شدن، همکاری بین شرق، غرب، شمال و جنوب بسیار آسانتر شده است، اما این صد در صد صحیح نیست: در بحران شیوع کرونا، فرانسه احساس کرد که به حمایت کشورهای اروپایی نیاز دارد تا بتواند این بیماری همهگیر را کنترل کند اما متأسفانه آنها به این کشور کمک نکردند... همکاری جهانی در مقابله با کرونا در مورد محور سوم، یعنی موضوع همهگیری کرونا به عنوان یک نمونه میبینیم که چگونه همه کشورها برای رفع بحران همکاری کردهاند: یکی از آنها نقش مهم صندوق بینالمللی پول است که به همه کمک میکند و بسیاری از کشورها مانند خود چین هستند که به تهیه تجهیزات پزشکی به کشورهایی که نیاز دارند مانند تستهای PCR ، دستگاههای تنفس مصنوعی، دستکش و ماسک کمک میکنند. حتی برخی از کشورها مانند روسیه و کوبا، به تجهیز بیمارستانهای محلی در کشورهای دیگر برای بستری بیماران کمک کردهاند. برای غلبه بر این بحران همچنین در سطح کشاورزی، صنعتی و اقتصادی کمکهایی وجود دارد. این حمایت و همکاری متقابل بین کشورها بزرگترین اثبات گسترش جهانیشدن و نقش آن در مواجهه با پیامدهای این ویروس است... کرونا و کمرنگ شدن ارزشها با این حال از سوی دیگر متوجه وجهه منفی این بیماری همهگیر میشویم که انسانها را از یکدیگر چنان دور کرده که همدیگر را به عنوان دشمن و تهدید کننده وجود خود میبینند. دیگر به هم سلام نمیکنند و تا حد امکان از هم دوری میکنند؛ کشورها ارزش انسان را از بین بردند: مرگ دیگر ابهت و اهمیتی ندارد، از سالخوردگان غفلت میشود و دیگر به مردگان احترام گذاشته نمیشود؛ بنابراین به آئینهای مذهبی نیازی نمیبینند و تشییع مردگان بدون دعا و نماز در گورهای دسته جمعی آغاز شده… هر کس در پی نجات خود است و دیگر اهمیتی برای نگرانی برادر انسان خود قائل نیست. در خاتمه باید گفت ما عدد نیستیم، بلکه انسان هستیم و هرکدام از ما فردی با خصوصیات منحصر به فرد خود است که از محو شدن هویت شخصی خود که جهانیسازی باعث آن میشود؛ گریزان است. آیا این جهان آرمانی است که ما میخواهیم.